کلیسا نمیتواند به خدا دروغ بگوید

مشارکت

بر اساس تجاربی که از آخرین جلسه کسب کرده اید، برای کدام واقعه‌ی زندگی‌تان شکرگزار هستید؟
نگرانی این هفته‌ی شما چیست و برای بهتر شدن اوضاع به چه چیز نیاز دارید؟
نیازهای افراد در جامعه‌ی شما چیست، و برای رفع این نیازها چگونه می‌توانیم یکدیگر را یاری رسانیم؟
داستانی که در جلسه‌ی قبل باهم خواندیم چه بود؟ از آن داستان چه چیزی در‌باره‌ٔ خداوند و درباره‌ی انسان ها یاد گرفتیم؟
در جلسه‌ٔ قبلی که باهم داشتیم، شما تصمیم گرفتید آنچه را که آموخته‌اید در زندگی تان به کار گیرید. چه اقداماتی انجام دادید و نتیجه‌اش چه بود؟
درمورد داستان جلسهٔ گذشته با چه کسانی صحبت کردید؟ واکنش آنها چه بود؟
در آخرین ملاقات که باهم داشتیم، چندین نیازمندی را شناسایی کردیم و برای رفع آن ها برنامه‌ریزی نمودیم. آن برنامه ها چطور پیش رفت؟
و حال بیایید داستان امروز را از خداوند بخوانیم...

کارهای رسولان 5: 1-11

¹ امّا شخصی به نام حنانیا با همسر خود سفیره قطعهٔ زمینی را فروخت ² و با اطّلاع زن خود مبلغی از پول آن را نگه داشت و بقیّهٔ را آورد و در اختیار رسولان نهاد. ³ پطرس گفت: «ای حنانیا، چرا این‌طور تسلیم شیطان شدی تا او تو را وادار كند به روح‌القدس دروغ بگویی و مقداری از پول زمینت را نگاه داری؟ آیا وقتی آن را داشتی مال خودت نبود؟ ⁴ آیا وقتی آن را فروختی باز هم در اختیارت نبود؟ چطور شد كه فكر چنین كاری كردی؟ تو نه به انسان، بلكه به خدا دروغ گفته‌ای.» ⁵ همین‌که حنانیا این سخنان را شنید به زمین افتاد و جان سپرد و همهٔ آنانی كه این را شنیدند بسیار ترسیدند. ⁶ آنگاه جوانان آمدند و او را كفن كرده به خاک سپردند. ⁷ پس از سه ساعت همسرش بدون اینكه از جریان آگاه شده باشد وارد شد. ⁸ پطرس از او پرسید: «بگو ببینم آیا زمین را به همین مبلغ فروختید؟» زن گفت: «آری به همین مبلغ.» ⁹ پطرس به او گفت: «چرا هر دو همدست شدید كه روح خداوند را بیازمایید؟ کسانی‌که شوهرت را دفن کرده‌اند هم اكنون در آستانهٔ در هستند و تو را هم خواهند برد.» ¹⁰ در همان لحظه او پیش پاهای پطرس افتاد و جان داد. جوانان كه وارد شدند او را مرده یافتند و جسدش را بردند و پیش شوهرش دفن كردند. ¹¹ ترس عظیمی بر همهٔ كلیسا و کسانی‌که این ماجرا را شنیدند چیره شد.

Today’s Persian Version (TPV) © United Bible Societies, 2012.

فرم درخواست

حالا ، بگذارید از کسی بخوایم برداشت خود از این قسمت را بازگو کند ، درست مثل اینکه آن را به دوستی می گویندکه اصلاً آن را نشنیده است. بذارید به آنها کمک کنیم چیزی را از قلم نیندازند و یا اشتباها اضافه نکنند. اگر این پیش بیاید می تونیم بپرسیم ، " این را از کجای داستان پیدا کردی؟"
این داستان درباره‌ٔ خداوند، ویژگی‌های او، و کارهایی که انجام می‌دهد چه چیزی به ما می آموزد؟
از این داستان چه چیزی در مورد انسان ها، از جمله خودمان می‌آموزیم؟
از این داستان چه چیزی دربارهٔ کلیسا بودن می آموزیم؟
آنچه خداوند از طریق این داستان به شما آموخته است را در طول این هفته چگونه در زندگی خود اعمال خواهید کرد؟ چه اقدام خاصی در این خصوص انجام خواهید داد؟
قبل از اینکه بار دیگر با هم ملاقات کنیم می‌خواهید این داستان را با چه کسی به اشتراک بگذارید؟ آیا افرادی را می‌شناسید که همچون ما و شما مشتاق شناخت کلام خدا از طریق این برنامه باشند؟
در پایان هر جلسه، بیایید زمان جلسهٔ بعدی و شخص هماهنگ کنندهٔ آن را مشخص کنیم.
شما را تشویق می کنیم اقداماتی که قصد انجام آنها را دارید را یادداشت کنید، و قبل از جلسهٔ بعدی مجدداً این داستان را بخوانید. شخص هماهنگ کنندهٔ جلسه می‌تواند متن یا فایل صوتی داستان را در اختیار کسانی که می‌خواهند قرار دهد. در پایان از خداوند می‌خواهیم که به همه‌ی ما کمک نماید.

0:00

0:00